خاطرات تو...
خاطرات تو تو ذهنم
دستای تو توی دستم
اما تو در چه فکری هستی؟
که این همه ساکت نشستی
بالاخره شکستی
این سکوت طولانی
گفتی تو آرام و زیر لب
با من داری حرف مهمی
گفتی که باید بری
احساست اشتباه بود
خاطراتت تو ذهنم تباه شد
گفتی تو قلبت نمونده جایی واسم
اون شب که زیر بارون منو تنها گذاشتی
من موندم مات و مبهوت
اما تو دیگه حرفی واسه گفتن نذاشتی...
نظرات شما عزیزان: